بسیاری از مواقع پیش آمده که اطرافیان ما درخواست هایی از ما داشته اند که اصلا مایل به انجام آن ها نبوده ایم ولی به آن ها بله گفته ایم. یا اگر هم نه گفته ایم همراه با عذاب وجدان شدید و احساس اینکه طرف مقابل دیگر حاضر به برقراری رابطه با ما نیست، همراه بوده است.
مثل وقتی دوستتان از شما می خواهد که امشب با او به فلان مهمانی بروید. یا همسایه شما درخواست می کند که اجازه دهید برای چند روز با اتومبیلتان به مسافرت برود. یا یکی از اقوام از شما درخواست مقداری پول به عنوان قرض می کند و ...
همه ما تقریبا با چنین مسائلی در زندگی روبرو شده ایم که اکثرا جرات نه گفتن نداشته ایم و نه گفتن را نوعی بی احترامی تلقی کرده ایم. ما در جامعه بزرگ شده ایم که نه گفتن به خواسته های دیگران نوعی بی احترامی تلقی می شود و انجام آن ها فرد را تبدیل به یک شخص مردم دار و مهربان و .. می کند.
اما باید بدانید که اگر علی رغم میل باطنیمان به درخواست های دیگران بله بگوییم در واقع به خودمان احترام نگذاشته ایم و برای وقتی که قرار بوده برای خود و کارهای مربوط به خود صرف شود ارزشی قائل نشده ایم.
اما انسان باید بداند که باید برای وقت و احساسات خود ارزش قائل شود و گاهی با یک نه گفتن قاطع خود را از انجام کاری که دوست ندارد یا در توانش نیست نجات دهد.
اما چگونه نه بگوییم که به قول معروف نه سیخ بسوزد نه کباب ؟!
اولین قدم برای نه گفتن فرصت گرفتن برای فکر کردن است.
وقتی شخصی از شما درخواستی دارد ابتدا از طرف مقابل فرصت بخواهید که کمی در مورد آن فکر کنید. مثلا بگویید که تا یک ساعت دیگر به شما خبر می دهم. اما به یاد داشته باشید که سر یک ساعت یا حتی زودتر خبر قطعی را به طرف مقابل بدهید.
دومین قدم این است که با خود رو راست باشید.
با خود رو راست باشید و فکر کنید که آیا واقعا مایل به انجام این کار هستید یا خیر؟ یا اصلا از عهده انجام این کار بر می آیید یا خیر؟؟؟
سومین قدم این است که در مورد درخواستی که از ما می کند سوال بپرسیم
هرگز وقتی کسی درخواستی از شما می کند نباید فورا نه بگویید. ابتدا در مورد شرایط و نحوه انجام آن کار سوالاتی از او بپرسید
مثلا اگر دوستتان از شما می خواهد که امشب با او برای خرید یک عینک همراه شوید. فوری به او نگویید نه من امشب کار دارم.
ابتدا از او بپرسید که ساعت چند می خواهد به خرید برود و کارشان چقدر طول می کشد زیرا ممکن شما کمی قبل یا بعد از مهمانی وقت خالی داشته باشید.
چهارمین قدم گفتن نه با احترام و دلیل قانع کننده است.
یادتان باشد که کلمه نه را باید واضح بگویید و دلیل آن را برای طرف مقابلتان شفاف سازی کنید. سعی کنید قبل یا بعد از کلمه نه از جملات و کلمات احترام و محبت آمیز استفاده نمایید.
مثلا به دوستتان بگویید که نه، خیلی دوست داشتم که امشب با تو به خرید بیایم اما من امشب در همان ساعت به مهمانی مهمی دعوت شده ام.
یادتان باشد که برای رد کردن درخواست دیگران به دروغ های رنگ و وارنگ متوسل نشوید زیرا این کار هم غیر مودبانه است و هم ممکن است دروغتان برملا شود و اعتبارتان نزد آن شخص خراب شود.
همچنین لازم نیست بیش از حد دلیل رد کردن درخواستتان را توضیح دهید زیرا با این کار به طرف مقابل زمان بیشتری برای اصرار کردن می دهید.
پنجمین قدم این است که برای حل مشکل طرف مقابلتان با او همراهی و همفکری کنید.
در این مرحله پس از گفتن نه برای اینکه حس بدی به طرف مقابلتان دست ندهد و خودتان هم عذاب وجدان نداشته باشید می توانید برای حل مشکلش به او راهکار ارائه دهید.
مثلا به دوستتان بگویید که اتفاقا علی هم می خواست یک عینک بخرد می توانم زنگ بزنم و بگویم که امشب با تو همراه شود.
و در آخر به یاد داشته باشید که:
- نباید به دیگران الکی نه بگویید و سعی کنید تا آنجا که در توانتان است و فرصت اضافه دارید به دیگران کمک کنید زیرا کمک کردن به دیگران باعث حس شادی و رضایت بخشی در ما می شود و هم اعتبار شما را نزد دوستانتان بالا می برد. از طرفی با کمک کردن به دیگران آن ها نیز در مواقعی که شما نیاز به کمک دارید به یاریتان می آیند.
- نه گفتن حق مسلم شما و احترام به حقوق شخصیتان است.
- نه گفتن اگر مودبانه و با دلیل قانع کننده بیان شود نه تنها بی ادبی محسوب نشده، بلکه رفتاری سرشار از احترام است.
- نه گفتن باعث می شود که عزت نفس شما حفظ شده و احساس رضایت بیشتری داشته باشید.
- نه گفتن مودبانه هیچ موقع باعث ناراحتی کسی نمی شود و بدانید اگر هم کسی ناراحت شد این مشکل اوست نه شما.
- نه گفتن باعث می شود که زمان بیشتری برای خود داشته باشید و این را بدانید که قرار نیست تمام مردم را از خود راضیو خوشنود نگه دارید.